افرادی که همیشه از این خوان گسترده لقمههای گلوگیر و چرب و نرم برمیدارند، پس هر گونه تغییر و اصلاح الگوی مصرف نیز باید برای آنها منافعی را در بر داشته باشد. در واقع تنظیم بازار در اختیار این افراد قرار دارد و مصرفکنندگان نیز باید خواسته یا ناخواسته از آنان پیروی کنند چرا که چارهای جز این ندارند.
هنگامی که موضوع مصرف مطرح میشود، اظهارنظرهایی در مورد اینکه مصرف سرانه محصولات کشاورزی در ایران بیشتر از میانگین جهانی است، اعلام میشود اما به راستی آیا واقعاً چنین است؟ با توجه به بعضی شواهد ظاهراً نباید اینگونه باشد؛ عنوان «محاسبه سرانه» معقولتر و منطقیتر از «مصرف سرانه» بهنظر میرسد.
در زمینه مصرف نان حدود ۳۰تا ۳۵درصد نان تولیدی نانواییها به دلایل پخت نامطلوب، نامرغوب بودن آرد و یا عواملی چون استفاده از جوش شیرین و... به ضایعات تبدیل میشود اما معمولاً میانگین مصرف نان از طریق توزیع آردهای یارانهدار محاسبه شده و به دست میآید.
باید توجه کرد که حجم زیادی از این آردها ارزان قیمت بوده و بهدلیل نبود نظارت صحیح و... بهطور قاچاق به کشورهای همجوار و حتی به کارخانههای خوراک دام کشور فروخته شده و در نتیجه اصلاً به چرخه مصرف نمیرسد.
در مصرف آب خانوارها نیز شاید استفاده از عنوان «محاسبه سرانه» به جای «مصرف سرانه» بهتر باشد چرا که شبکههای آبرسانی شهرها خصوصاً کلانشهرهایی چون تهران غیراستاندارد، قدیمی و فرسوده بوده و حدود ۳۰درصد آب تصفیه شده در مسیرها نشت میکند. این امر علاوه بر هرز رفتن آب، موجب تخریب بیشتر شبکه آبرسانی شده و در ادامه، سستی خاک و فرو نشستن معابر را نیز بهدنبال خواهد داشت.
در مورد انرژی نیز باید محاسبه سرانه و نه مصرف سرانه ملاک قرار گیرد. با توجه به اینکه خودروهای ساخت داخل فاقد استانداردهای جهانی لازم هستند، پس در مصرف سوخت نیز با استاندارد جهانی مطابقت ندارد. از سوی دیگر ارزان بودن قیمت حاملهای انرژی در کشورمان نسبت به کشورهای همجوار موجب شده تا هنوز هم بخش زیادی از این فراوردهها بهصورت قاچاق از کشور خارج شود.
همچنین تمام فصول و در همه میدانهای میوه و تره بار و حتی میوهفروشیهای شهرها، همواره بخش زیادی از محصولات کشاورزی بهدلیل گرانی بیش از حد، شرایط اقتصادی خانوارها و نبود تعادل بین عرضه و تقاضا به ضایعات تبدیل میشود.
اعمال تعرفه صفر برای واردات میوه و سود سرشار آن، روز به روز شور و اشتیاق دلالان را بیشتر کرده تا بدون حساب و کتاب با پولهای باد آورده نفتی هر آنچه میخواهند را وارد کنند حتی در صورتی که حجم زیادی از این محصولات گران قیمت بهدلیل پایین بودن قدرت خرید بیشتر مردم جامعه فاسد شده و از بین برود.
در جستوجوی راهکار
با این شرایط اگر دولتمردان واقعاً اصلاح الگوی مصرف را هدف قراردادهاند، لازم است تا ابتدا همزمان با افزایش درآمد افراد جامعه و متناسب با نرخ تورم، نسبت به بررسی و حذف یارانههای اضافی اقدام کنند.
با قطع و یا کم کردن یارانه آرد نانواییها، علاوه بر جلوگیری از هدر رفتن ۳۰ تا ۳۵درصدی نان، آردی که از طریق واردات کلان گندم تامین میشود به کشورهای مجاور قاچاق نشده و یا به جای سبوس و کنجاله به مصرف خوراک دام نمیرسد.
همچنین باید با جدیت همه شبکههای آبرسانی کلانشهرها بازسازی و ترمیم شده و کنتورهای آب نیز از استانداردهای لازم برخوردار باشند. در بخش کشاورزی نیز باید به کشاورزان آموزشهای لازم و جامع در زمینه نحوه مصرف، توزیع و آبیاری مزارع و باغها داده شود و برای کاهش مصرف سوخت نیز باید به کارخانههای خودروسازی کشور دستور اکید برای ساخت خودروهای مطابق با استاندارد جهانی داده شده و در ساخت و ساز ساختمانها نیز شرایط و ضوابط لازم برای جلوگیری از اتلاف انرژی لحاظ و همچنین با جدیت بیشتری از خروج میلیونها لیتر فراوردههای نفتی از کشور جلوگیری شود.
از سوی دیگر باید از واردات افسار گسیخته انواع و اقسام کالاها بهویژه محصولات کشاورزی ممانعت شود. چرا که وقتی مثلا ۴ برابر مصرف داخلی کشور پرتقال تولید میشود چرا باید هنوز هم مجوز ورود این محصولات با تعرفه صفر صادر شود یا درحالیکه برای تکمیل مصرف سالانه کشور تنها به ۴۰۰هزار تن برنج نیاز داریم با چه دلیلی مجوز ورود ۵/۱میلیون تن برنج صادر میشود؟!
همچنین باید از تبلیغ همهجانبه انواع کالاهای خارجی بهویژه محصولات کشاورزی مانند برنج در شبکههای مختلف صدا و سیما بهطور جدی جلوگیری شود.